«دنیای اقتصاد» در گفتوگو با صاحبنظران و کارشناسان ارشد اقتصاد انرژی بررسی کرد
تاریخ چاپ:
شماره خبر: ۳۶۲۹۲۳۴
غلامحسین حسنتاش، تحلیلگر ارشد اقتصاد انرژی در پاسخ به این سوال که «چه شد گاز از برق سبقت گرفت؟» اینگونه پاسخ داد: البته منظورتان از سبقت گرفتن گاز از برق را در نمییابم. شاید منظورتان این باشد که در حال حاضر وسعت شبکه و انشعاب گاز بیش از وسعت شبکه و انشعاب برق است یا تعداد مشترکان گاز بیش از تعداد مشترکین برق است، نمیدانم باید دسترسی دقیق به آمار و ارقام داشت و مقایسه کرد. اما اینکه چه شد لولههای گاز به همهجا رفت، به نظر من ماجرا از آنجا شروع شد که گازرسانی به یک ابزار رای گرفتن از مردم تبدیل شد. وقتی در چند شهر بزرگ و خصوصا تهران رفاهی که گاز ایجاد کرد، تجربه شد و این هم عمدتا مربوط به دوران بعد از انقلاب بود، نمایندگان در ادوار مختلف برای رای گرفتن از مردم به آنها وعده گازرسانی دادند که اگر به ما رای بدهید گاز برایتان میآوریم و بعد این نمایندگان به مجلس راه یافتند و وزیر معرفی شده برای وزارت نفت میخواست از نمایندگان رای اعتماد بگیرد و باید به نمایندگان تعهد و وعدهای میداد که به او رای بدهند.
او ادامه داد: حتی من خاطرم هست که سالها پیش یکی از وزرای نفت برای اینکه دل نمایندهای را بهدست بیاورد، در شهری از شهرهای گرمسیر جنوب که در آن زمان اولویت گازرسانی نداشت، شبکه گاز گذاشته بود و انشعاب گاز میداد، در حالی که برای خط انتقال گاز به آن شهر هیچ اقدامی صورت نگرفته بود، در صورتی که در گازرسانی قبل از هر چیز باید خط انتقال گاز به یک شهر یا روستا برود؛ یعنی در واقع یک «سیاهکاری» شده بود.
به اعتقاد این تحلیلگر ارشد اقتصاد انرژی، ضمنا باید به این موضوع توجه داشت که ما در ایران دستگاه حکمرانی انرژی نداریم که البته داستانش مفصل است. او در این رابطه میگوید: یعنی جایی که انرژی را یکپارچه ببیند، یکپارچه تگذاری کند و رگولاتوری و کنترل و نظارت داشته باشد را نداریم و بهتبع آن برنامه جامع انرژی هم یافت نمیشود. شاید هم بعضی که به این روال عادت کردهاند، نمیخواهند برنامهای مدونی داشته باشیم که جلوی داد و ستد یشان گرفته نشود. حسنتاش معتقد است نداشتن برنامه انرژی، موجب ریخت و پاشهای گزافی میشود؛ مثلا برق و گاز و فرآوردههای نفتی را به همهجا میبریم که اینها هزینههای زیرساختی مضاعفی دارند، در صورتی که بسته به شرایط هر منطقه باید فکر شود که گزینه بهینه کدام است. این نکته را هم بگویم که فکر نشود من مخالف انرژی مرفه برای شهرها و روستاهای پراکنده هستم، اما سوال این است که آیا با بسیار کمتر از این هزینه گزافی که گاز و برق و فرآورده به همه جا میبریم، نمیشد انرژی دیگری مثل خورشیدی و بادی و بیوگاز و غیره برای آنجا تامین کرد و آیا این کارها منطق اقتصادی دارد؟ به این سوالات در یک برنامه جامع انرژی پاسخ داده میشود و در آن صورت کاندیدای نمایندگی هم اگر بخواهد به مردم وعده بدهد، وعده یک انرژی پایدار، خوب و مناسب منطقه را میدهد و نه اینکه وما وعده گاز را بدهد. حسنتاش در ادامه گفت: اما نکته آخری که لازم است بر آن تاکید کنم، مساله بهرهوری انرژی است. وضعیت بهرهوری انرژی در ایران بسیار بد است و چنانچه من در نوشتههای زیادی توضیح دادهام، بهرغم قوانین و مصوبات و مجوزهای فراوانی که وجود داشته است، روی بهرهوری انرژی کار جدی صورت نگرفته است. اگر شده بود، هم گاز کافی برای نیروگاهها حتی در فصل سرد وجود داشت و هم گاز برای همین شبکه به قدر کافی موجود بود و در نهایت آلودگیهای محیطزیست هم کم میشد. شما تصور کنید اگر ۲۰ میلیون بخاری گازی با راندمان حداکثر ۴۰ درصدی با بخاریهای با راندمان بیش از ۹۰ درصدی جایگزین شده بودند که مجوز آن هم وجود داشت، چه مقدار عظیمی گاز در زمستان صرفهجویی میشد.
و متن کامل گزارش
درباره این سایت